قسمت سی و چهارم – سرنوشت پسر خدای فوتبال
ویرایش : لینک های دوبله فارسی اضافه شد
سانتانا کوچولو برای بهبودی پدربزرگ و مادربزرگش (کسیکه اونو توی ورزشگاه پیدا کرد و همسرش) دعا میکنه ولی دعاش مستجاب نمیشه؛ سانتانا دیگه از خدا خوشش نمیاد
هر چند او دیگه اعتباری برای خدا قایل نیست، طرفداران سانتانا هنوز اونو به اسم پسر خدا می شناسن؛ او خودشو روبات فوتبال میدونه
نیمۀ دوم بازی توسط دومینگو شروع میشه، سوبا توپ رو میگیره و گل سوم رو میزنه
مربی دومینگو که تیمش دو گل عقبه لئو دوست دوران خوشبختی سانتانا رو به زمین میفرسته، لئو خاطرات بچگی و آشنا شدنش با سانتانا رو مرور می کنه؛ قبل از اینکه پدر و مادر خوندۀ سانتانا فوت کنن، سانتانا مثه سوباسا با توپ دوسته و بیشتر وقتشو با توپ میگذرونه
هرچند از اون روز ببعد سانتانا و لئو به دوستان خوبی تبدیل شدن؛ لئو تا حالا سانتانا رو اینقدر سرد و بیروح ندیده بود. با شروع بازی لئو توپ رو به سانتانا پاس میده ولی برخلاف تصور همه سانتانا وسط زمین رو به دروازۀ خودشون شروع به تمرین روپایی میکنه
به محض اینکه مربی روبرتو از اعضای تیمش میخواد که توپ رو از کارلوس بگیرن، او با یه شوت محکم به لئو پاس میده و لئو توپ رو دوباره به کارلوس پاس میده؛ کارلوس از فاصلۀ ۳۰ متری با یه شوت چرخشی شبیه به شوت چرخشی سوبا دومین گل رو میزنه
هرچند سانتانا دوباره دست به حمله زده ولی روبرتو اعتقاد داره که این بازی رو نمی بازه. لئو دوباره خاطراتش رو مرور میکنه؛ بعد از درگذشت پدر و مارد خوندۀ کارلوس، سانتانا به ورزشگاهی که پدرخونده اش مالک اونجا بود میره، مالک ورزشگاه، آقای بارا علاوه بر اینکه بهش میگه که اونا پدربزرگ و مادربزرگ واقعی سانتانا نبودن، اونو به فرزند خواندگی قبول میکنه.
او به سانتانا میگه براش امکاناتی رو فراهم میکنه که یه بازیکن حرفه ای فوتبال بشه و اونو تحت شدیدترین تمرینات قرار میده و اعتقاد داره که سانتانا به علم و احساس احتیاجی نداره؛ او سانتانا رو یه ربات فوتبال میدونه
یه شب لئو و بقیۀ دوستان کارلوش بهش کمک میکنن که فرار کنه ولی آقای بارا همون شب اونو گیر میندازه، لئو یه بار دیگه به کارلوس کمک میکنه که فرار کنه ولی بارا تهدید میکنه که فرار کارلوس منجر به بیکار شدن پدر و مادر دوستاش میشه؛ سانتانا پیش بارا برمیگرده و تصمیم میگیره روبات فوتبال بشه
سانتانا یا یه شوت گل تساوی رو هم میزنه.
سوباسا تصمیم میگیره بازی گروهی رو به سانتانا یاد بده؛ سانتانا برای اولین بار می خنده. سانتانا توپ رو میگیره و با یه شوت سوبا رو پرت می کنه؛ او میگه که خدا آرزوها رو برآورده نمیکنه؛ اونا رو نابود میکنه و با یه شوت دیگه سه بند آرزو رو از روی مچ سوبا پاره میکنه
دانلود دوبله فارسی این قسمت (با تشکر از میثم جان از بچه های بهشت انیمه ) :
رپیدشر / مدیافایر / ۴شرد / اینترآپلود
دانلود قسمت سی و چهارم به زبان اصلی و زیرنویس انگلیسی